از زمانی که با قدرت تمام، در قسمت سوم کتاب ساسانیان، از مجموعه ی «تاملی در بنیان تاریخ ایران»، اثبات شد که پاسارگاد یک مجتمع نوساز قلابی است که تا پیش از سال ۱۹۶۰ بر روی زمین نبوده است و به اصطلاح کاخ های موجود کورش در آن محوطه، جز بنا سازی مسخره و نیمه کاره ای نیست که با سرقت از مصالح کاروان سرا و مسجد اتابکی و نیز با تخریب یک معبد یونانی در جنوب سکوی تخت جمشید، با وقاحت تمام، در یک زمین زراعی بالا برده اند، شرق شناسی درمانده و دروغ گوی موجود، در جای عرضه ی توضیح اعمال خائنانه و جاعلانه ی آستروناخ و برای گریز از ورود به اصل مسئله، باز هم به معلق زنی های بوزینه وار نوینی دست زده و نمایش مضحک نادان فریب تازه ای را، توام با شیون و زاری شروع کرده است که گویا پاسارگاد پس از اتمام کار آب گیری سد سیوند غرق خواهد شد!!!
پیش از پرده برداری از این رجاله گری جدید، ضرور می دانم به نوای شیپور جمعی توجه دهم که برای گردآوری عقب ماندگان، برابر معمول، در بلند گوی بی بی سی به ترنم درآمده است:
«در پی درخواست ایران از موسسات خارجی برای نجات و احیای بخشی از محوطه باستانی تنگه بلاغی، سه گروه باستان شناس از کشورهای لهستان، فرانسه و آلمان به این درخواست پاسخ مثبت دادند. تنگه بلاغی در استان فارس در نزدیکی پاسارگاد قرار دارد در این تنگه علاوه بر نشانه هائی که حاکی از زندگی در پیش از تاریخ هستند چندین اثر باستانی مربوط به دوران هخامنشیان و اشکانیان وجود دارد. با توجه به این اینکه پاسارگاد و بخشی از تنگه بلاغی در سازمان یونسکو به ثبت رسیده است، این سازمان سه گروه باستان شناسی را جهت حفظ و نجات این محوطه باستان به ایران خواهد فرستاد.
مهمترین خطری که تنگه بلاغی را تهدید می کند ساخت سد سیوند در نزدیکی این تنگه است که قرار است در سال آینده به بهره برداری برسد که در این صورت بخش اعظمی از این تنگه زیر آب خواهد رفت. به گزارش خبرگزاری میراث فرهنگی در صورت ساخت این سد، 84 محوطه باستانی از جمله تپه های باستانی پیش از میلاد، کوره های ذوب فلز، غار و سکونت گاه های پیش از میلاد، گورهای سنگی مربوط به دوران فرمانروایان فارس، دو قبرستان دسته جمعی مربوط به دوران اشکانی و بیش از 7 کیلومتر مرز سنگی مربوط به دوران اشکانی به زیر آب خواهد رفت. بنا به همین گزارش ساخت سد سیوند از سال 1371 در تنگه بلاغی روی رودخانه پلوار و بدون هیچ استعلامی از سازمان میراث فرهنگی شروع شده است. فاصله دهانه اصلی سد تا آثار و سازه های اصلی محوطه پاسارگاد نزدیک به 17 کیلومتر و فاصله خط پایان آبگیری دریاچه تا سازه های اصلی و آرامگاه کوروش حدود 9 کیلومتر است. همچنین در صورت راه اندازی این سد، بر اثر رطوبت ناشی از آبی که در پشت سد جمع خواهد شد به آرامگاه کورش در پاسارگاد و کاخ اصلی لطمه هائی به این اثر باستانی وارد می شود».
این سند رسمی منتشر شده در بی بی سی، علاوه بر آشکار سازی پهنه ی نادانی و بی خبری نزد کارگزاران میراث و یونسکو، معلوم می کند که ساخت سد سیوند از ۱۳سال پیش، بدون نیاز به برپایی هیچ هیاهویی درباره ی عواقب اتمام آن، در جریان بوده، اما درست پس از اثبات قلابی و سرقتی بودن سراپای ابنیه ی کورشی پاسارگاد، در قسمت سوم تفحصات ساسانی، ناگهان قریب سالی است که برای لوث کردن مسئله، پیر عجوزه ی بی بی سی، ننه من غریبم بازی موجود را درباره ی آب گیری سد سیوند به راه انداخته است. این که انگلستان در برابر داده های مجموعه ی «تاملی در بنیان تاریخ ایران» چنین همه جانبه و دست و دل بازانه برای آرایش جنازه ی پوسیده ی هخامنشیان وارد معرکه شده و ول خرجی می کند، به خوبی نشان می دهد که آن ها می دانند که اگر این مباحث جدید جهانی شود کم ترین آبرویی برای مراکز فرهنگی دیروز و امروز آنان در اروپا و هندوستان باقی نمی ماند که مسئول و مجری اولیه ی برنامه ی یهودی پراکندن دروغ در تاریخ مردم شرق میانه بوده اند ، چنان که تمام اسناد و اوراق جعلی دین قلابی و موهوم زردشتی و کتاب بی اساس اوستا از محصولات کمپانی انگلیسی هند شرقی است. آن چه اینک در صحنه ی ایران شناسی کثیف جهانی بروز کرده، دست و پا زدن های ناشیانه، دل خراش و بی حاصلی است که آنان برای بیرون کشیدن خویش از گرداب مطالب کتاب های «تاملی در بنیان تاریخ ایران» نمایش می دهند. چنان که می بینیم این تلاش ها نیز سمت و سوی آکادمیک و محققانه ندارد و خود مبنای دیگری شناخته می شود در اثبات این که حضرات ایران شناس، دانسته و آگاه و در برابر دریافت دست مزد و دستگاه و برای گذران زندگی حقیر خود، هستی و هویت شرق میانه، این مقدس ترین منطقه ی زیستی بشر و مردم ممتاز آن را، که بنیان گذار دانایی در جهانند، به سود آرزوها و امیال یهود، به بازی گرفته اند.
چرخش دراز مدت آن ها در این گرداب بررسی نوین تاریخ شرق میانه، چنان سرگیجه آور بوده است که برجسته ترین عناوین حاضر در پهنه ی ایران شناسی فرتوت و بی سواد و مزد بگیر یهودیان، حتی از عرضه و ارائه ی چند سئوال ساده در برابر داده های مجموعه ی «تاملی در بنیان تاریخ ایران» وامانده اند، از وحشت هو شدن فرهنگی مخفیانه به گوشه ای خزیده اند و کم ترین آثار حضوری برای دفاع از تزهای بی اساس و افسانه سان پیشین خود نشان نمی دهند. اوضاع کنونی آن ها خود گواه مطلوبی است که بیان کند مجموعه ی ایران شناسی شناخته شده ی موجود، از شعور آکادمیک در موضوع کار خویش خالی است و فقط مجری و منادی تلقیناتی بوده، که مرکز اورشلیم به آن ها تکلیف کرده است. برای درک به تر این اشاره کافی است به موضع گیری برجسته ترین ایران شناسان، در نشست اخیر دکان و مخزن جعل جهان، یعنی موزه ی بریتانیا توجه کنید، که آن امپراتوری پرآوازه ی پیشین را که تا پیش از انتشار مجموعه ی «تاملی در بنیان تاریخ ایران»، صاحب نخستین بیانیه ی حقوق بشر و سازنده ی کانال سوئز و تسخیر کننده مصر و یونان تا هند و خراسان می شمردند، ناگهان به امپراتوری فراموش شده و بی نشانی تبدیل کرده اند، که مظلومانه و به ناحق در معرض اتهام وحشیگری و نابود سازی تمدن کهن بشر قرار گرفته است!!!! آیا اورشلیم در تدارک چه حقه بازی تازه ای در تاریخ نویسی شرق میانه است و آیا دستور العمل دفاعی صادر شده ی مراکز توراتی برای ایران شناسی دستپاچه شده ی موجود چه محتوای نوی دارد و چه معلق بازی تازه ای به بوزینگان مزد و موز بگیر خود می آموزد؟!!! (ادامه دارد)
+نوشته شده توسط ناصر پورپیرار در جمعه پانزدهم مهر 1384 و ساعت 0:38