پاسخ ۱
آقای مرزبان، در حال حاضر، تاریخ نگاری باستان پرستانه در ایران، پس از نمایش این همه جعل و دروغ و حقه بازی و فریب در عرصهی اسناد آن، دیگر نظریهی تاریخی محسوب نمیشود و هنگامی که معلوم شده هرگز سلسلهای با نام اشکانیان و ساسانیان بر ایران مسلط نبوده و میدانیم و اطمینان داریم که عمدهترین مستندات این دو دوران جعل مطلق و محض است، پس اعتبار بخشیدن به داده های پیشین در این باره، معتبر دانستن دروغ و اوباشگری تاریخی و گریز از هستی شناسی واقعی بومیان ایران است.
ادامه مطلب ...مهمل گویی های خنده آور و در عین حال تاسف آور جناب بابایادگار را خواندم.در پاسخ پیشین صلاح دیدم که چیزی از اعتبار کلام ایشان باقی بگذارم اما با افاضات بعدی ایشان ترجیح دادم که راه پیشین را ادامه دهم.اما برای این بار بازخوانی گزیده هایی از پاسخ ایشان و آن هم فقط برای انبساط خاطر و تفریح خوانندگان کاملا کافی است:
ادامه مطلب ...پیش تر هم نوشته بودم که یافتن کم ترین اشاره ای به نام «پارس» در ایران و شرق میانه، با مفهوم جغرافیایی و یا قومی، پیش از نقر این نام در کتیبه ی بیستون نامیسر است. حتی کورش در گلنبشتهی بابلی اش، خود را پارسی معرفی نمی کند و نامی از ماد و عیلام و پارس و به طور کلی سرزمین ایران نمی آورد و اشاره ی او به انشان، با عنوان زادگاه و سرزمین اجدادی اش، اشاره به مکانی در سواحل شمالی دریای سیاه است که هنوز هم به همین نام وجود دارد.
از نظر زمان تاریخی، داریوش نخستین عنوان پارسی را، دربند ۶۸ کتیبه ی بیستون، در معرفی همدستان و همراهان اش در ماجرای آن کودتای معروف او علیه کمبوجیه و بردیا به کار می برد و می نویسد: «این ها هستند مردان وفاداری که همراه من بودند، زمانی که گئوماته ی مغ، که خود را بردیا می خواند، کشتم: ویدفرنه ی پارسی، هوتانهی پارسی، گئوبرووهی پارسی، ویدرنهی پارسی، بغبوخشهی پارسی، اردومنیش پارسی».
ادامه مطلب ...برای پی بردن به معنا و محتوای نام گذاری دوازده قرن سکوت بر دوران میان ظهور هخامنشیان تا ظهور اسلام دو راه بسیار ساده ، موثر و آسان وجود دارد؛ راه نخست رجوع به موزه هاست. همه می توانند از این پس ، هنگام دیدار از موزه هایی که آثارایرانی را نگه می دارند ، د رسرتاسر ایران و جهان ، مقایسه ای صورت دهند میان کمیت و کیفیت آثار مربوط به دوران پیش از هخامنشیان و آثار مربوط به دوران پس از ظهور هخامنشیان تا پایان ساسانیان ، و سپس آثار مربوط به دوران اسلامی ، تا ببینند تمام موزه های ایران و جهان از اشیاء و آثار تمدن های ایران پیش از هخامنشیان و ایران پس از اسلام مملو هستند و از اشیاء و آثار مربوط به دوران بعد از هخامنشیان تا پایان ساسانیان تهی!!!
ادامه مطلب ...مقدمه:من از بی سوادی روشنفکری درمانده کنونی ایران یک تصوری داشتم اما هیچ گاه وسعت و پهنای آن را تا این حد تصور نمی کردم.ظهور آقای پورپیرار به عنوان مورخ در صحنه تاریخ نویسی ایران،در کنار پیامدهای گوناگون،یک آزمایش تاریخی دوران ساز برای روشنفکر نماهای ایران بود تا میزان توانایی علمی و تعهد ملی و فرهنگی آنان در این آزمایش محک چندباره خورده و آشکارتر شود.پس از گذشت چند سال همه دیدیم که اینان از این آزمایس چگونه بیرون آمدند.با نگاه عمیق به نحوه وررود نویسندگان وبلاگ ذوالقرنین و به خصوص شخص بابایادگار به گفت و گو درباره میزان صحت باورهای پیشین،تازه فهمیدم اقای پورپیرار در طی این چند سال از دست این دانشمندان چه ها دیده و کشیده است و تازه این حرف ایشان که بسیار مشتاق برخورد با یک منتقد سخت گیر و فهیم هستم،واقعا برایم معنا پیدا کرد.
ادامه مطلب ...هر بار که به یکی از مجلدات کتب تاملی در بنیان تاریخ ایران رجوع
می کنم، ناگزیر می شوم در برابر عظمت اندیشه،قدرت تعمق،نیروی بیان،
شجاعت گفتار،تعهد کم نظیر و نثر درخشان نویسنده سر تعظیم فرود آورم.
آن وقت زباله های درمانده جهل پرستی چون متینی و کیانی و نوری زاده و ...
به قی کردن هزار باره مجعولات به ظاهر علمی سرسپردگان زر و زوز و تزویر و
سرودن منظومه های کارنامه ننگین ناصر پورپیرار مشغول اند. از هم اکنون روزی را می بینم که فرزندان و نوادگان این گوسالگان و عقب ماندگان از رسالت انسانی، ملی و علمی، برای زدودن ننگ میراث پدران قرون وسطایی خویش، در صدد تغییر نام خانوادگی خود برآمده اند!
مقدمه ای بر زرتشت شناسی (*):
ادامه مطلب ...« آن کسی که برای رسیدن به حقیقت تلاش کند،اگر به نتیجه صحیح نرسد یک ثواب و اگر به نتیجه صحیح برسد دو ثواب کرده است » غزالی
« آنان که نادانی را بپرستند،به تاریکی کور کننده ای گرفتار می شوند و آنان که به آن چه می دانند راضی هستند،در تاریکی بیشتر ی فرو خواهند رفت » اوپانیشاد
( تشکر از بابا یادگار برای آموزش معنای علمی بودن)
در غیاب استادان و محققان و صاحب نظران داخلی و خارجی ، و به خصوص آنها که ساختمان قلابی تاریخ ایران باستان را در طول یکی دو قرن اخیربالا برده اند ، وظیفه و افتخار نجات فرهنگ و تمدن ایران از دست وطن فروشان !! بر عهده برخی آماتور های احساساتی قرار گرفته است و همه آنها مدتی است به متخصصان تاریخ و زبان شناسی و ... درباره ایران باستان تبدیل شده اند.باز خدا را شکر که از قبل طرح نظریات استاد پورپیرار گروهی به خواندن تاریخ سوق داده شده و حداقل با اطلاعات کنونی تا حدودی آشنا شده اند.
گپ عصرانه
امروز صدام، در مراسمی که آن را صحنه ای از تآتر کثیف غربی خواند، تفهیم اتهام شد و در حالی که دستان اش در زنجیر غرب بود، با حمله ی صریحی که به بوش و سران دول غربی کرد و آن ها را جنایت کاران جنگی و متجاوز به حقوق مسلمین و اشغالگر سرزمین عراق خواند، خود را تا حد یک سیاستمدار شجاع و مقاوم در شرق میانه بالا کشید.
ادامه مطلب ...به قول دوستی چارلز دیکنز در یکی از آثارش فریاد زده است : " دنیا پر از احمق شده ! "
( و البته همه می دانیم که دنیا همیشه پر از احمق بوده !! )
و باز به قول همان دوست، برتولت برشت می گوید : " آنها که حقیقت را نمی دانند،جاهل اند،اماآنها که حقیقت را می دانند ولی آن را انکار می کنند،تبهکارند. "
برای دکتر زمانی و آقای کاوه :
به راستی سر و کله زدن با آماتور های دانشمند که نه الفبای علم را می دانند و نه بدیهیات تاریخی را،و تنها به اشکال تراشی ها ی لجبازانه و تمسخر و فحاشی و تهمت و جعل و تحریف و حرف در دهان دیگران گذاشتن دلخوش اند،کار بسیار خسته کننده و عبثی است.زیرا ظاهرا این آماتورهای دانشمند با هیچ دلیل و منطقی نمی خواهند و نمی توانند متوجه اصل موضوع گفت و گو شوند و دوباره و هزار باره به دنبال اشکال تراشی برای رد منطق و استدلال ارائه شده می روند و اسم این را می گذارند نقد ! و بعدهم دعوت می کنند برای تبادل نظر !!
ادامه مطلب ...( این مطلب در پاسخ به نظر آقای کاوه آهنگر و دکتر زمانی راجب نظر من در وبلاگ ذوالقرنین با آدرس par30.persianblog.com نوشته شده است . اصل یادداشت من این بود : سرانجام وبلاگ منتقدان آقای پورپیرار با تاکید بر ایران دوستی شروع به کار کرد. ویژگی اصلی تمام منتقدان آقای پورپیرار تاکید بسیار بر وطن دوستی است تا به طور ضمنی بر باد دهندگان تاریخ دروغین ایران و مفاخرات آلوده به نژاد پرستی و ... را غیر ایرانی و حتی دشمن ایران معرفی کنند.
ادامه مطلب ...به دنبال انتشار قسمت نخست کتاب ساسانیان و پس از تخریب ارزش تاریخی بنای موسوم به تخت جمشید و اثبات دخالت مخرب ایران شناسان در نابود کردن مانده های دیرین بومیان ایران پیش از هخامنشیان، بقایای ایران شناسی داخلی و خارجی، کف بر لب و دیوانه وار به تحرک درآمده اند و ادامه ی انتشار این مجموعه را با بی آبرویی کامل دانشگاه های اروپایی و کرسی های باستان شناسی و شرق شناسی برابر گرفته اند.
ادامه مطلب ...خداوند در قرآن موسی را به رسالت ستیزه با سه نام مشخص برمی انگیزاند: فرعون، قارون و هامان. به گمان من این نام های قرآنی سمبل اند و به صورت اشاره به سه گروه اجتماعی درآمده اند که هر یک با ابزارهای خود، برابر عدل و انصاف و مسالمت می ایستند: فرعون به عنوان نماینده ی طغیان سیاسی - نظامی، قارون گنج پرداز، به مثابهی نماینده ی طغیان اقتصادی و هامان به صورت سمبل طغیان فرهنگی. زیرا هامان از فرعون دستور می گیرد تا برجی بلند بسازد و به صورت عینی خالی بودن آسمان را از حضور خداوند اثبات کند.
ادامه مطلب ...به گمانم بحث های شما با آقای امیر و هرکس دیگر درباره ی نام عربستان و خوزستان بی حاصل است، چرا که نمی توان مبنا و معنای لغت عرب را، حتی در صحرای نجد دریافت و تعیین قدمت و قضیه ی عرب، تاکنون نامیسر و غیرممکن بوده است، چه رسد به درک درست و عالمانه برای پیشینه ی لغت و قوم عرب در خوزستان کنونی. چرا که هرچند حضور قومی با تظاهرات و زبان و لباس عربی در خوزستان کنونی، غیر قابل انکار و تردید است، اما تعیین این که هستی و هویت امروزین آنان تاثیر گرفته از حضور انبوه تر و اصالت دار تر اعراب در پس طلوع اسلام در منطقه است و یا این که خوزی های حاضر را باید دنباله ای از قوم اولیه و اصلی عرب بدانیم، که مستقیما از صحرای نجد کوچیده اند، ناممکن می نماید.
ادامه مطلب ...سلسله حملات دول سرمایه داری غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا به افغانستان و سپس به عراق،به بهانه مبارزه با تروریسم و بر چیدن حکومت های استبدادی، تحولات جدیدی را در تاریخ جهان و منطقه خاور میانه رقم زد و از آن مهم تر و قابل تامل تر تحلیل های رسمی متعدد و یک جانبه ای را درباره ی علل آن اقدامات و چرایی سقوط حکومت عراق پدید آورد .
تقریبا تمامی تحلیل ها و اظهار نظر های روشنفکران و صاحب نظران ایرانی در داخل و خارج از کشور مبتنی بر این محور اصلی است که حکومت صدام حسین نظا م استبدادی متکی بر اقتدار نظامی محض و سرکوب و شکنجه آزادی خواهان بوده است و به همین سبب در یک فرآیند تدریجی درونی و تاریخی به سوی فروپاشی و سقوط پیش رفت .
ادامه مطلب ...کار انفرادی و و قت گیر و کمر شکن آماده سازی قسمت دوم ساسانیان، برای ارسال به وزارت ارشاد، فراغت وبلاگ نویسی را باقی نگذارده است. مطلبی در این باب مهیا کرده ام که در شاهنامه ی فردوسی دین زردشتی و کتاب اوستا رسمیت ندارد و شناخته شده نیست. این موضوع که بسیار روشنگر و سخت تعجب برانگیز است شاید در جای خود بتواند به مسئله ی ساختگی و جدید بودن موضوع دین زردشتی کمک موثر کند، اما نصب آن به فرصتی دیگر موکول می شود. مطلب نسبتا مفصل دیگری هم در باب لغت عرب و الاعراب در قرآن عظیم دارم که ارائه ی آن نیز گمان نمی کنم زودتر از اواخر هفته ی آینده میسر باشد.
ادامه مطلب ...