پیام موشه داوید، اعلام دور انداختن حساب شده تاریخنگاری لمپنیسمی و ...
مقاله زیر پیام مفصلی است که یکی از خوانندگان ظاهرا یهودی وبلاگ ناریا به نام موشه داوید،روز دوشنبه 12 بهمن 1383،در بخش پیام های آن وبلاگ نوشته است. در این مقاله بدجنسی های متعددی به چشم می خورد اما در عین حال نکته های قابل درنگ و اعتنایی هم در آن وجود دارد؛ ضمن آن که نویسنده گاهی «روغن ریخته را نذر امام رضا می کند! » و نیز در برابر خرد شدن سراسری تندیس دست ساخته یهود با نام پان فارسیسم،همچون «گربه که چون دستش به گوشت نمی رسد می گوید بو می دهد! »،می نویسد تاریخ مصرف پان فارسیسم برای ما تمام شده است!!! و ما دیگر نیازی به پان فارسیسم نداریم!!
ادامه مطلب ...با سلام.
با امید به خدای قادر و متعال،قصد داریم که در راستای بررسی داده های نوین تاریخ شرق میانه که توسط مورخ ارجمند تاریخ معاصر آقای ناصر پورپیرار مطرح شده است به سهم خود گامی برداریم . بدیهی است در صورتی که نقدی بر نظریات ایشان باشد از درج آن استقبال میکنیم.
چندی قبل گفتگویی با ایشان داشته ایم که متاسفانه علیرغم تلاش فراوان ، نشریات و خصوصا روزنامه شرق از چاپ آن خودداری ورزیدند . تلاش میکنیم که بتوانیم متن کامل مصاحبه را در اینجا درج نماییم .
در شماره 27 مجله گزارش گفت و گو (؟!!)، ماهنامه مرکز بین المللی گفت و گوی تمدن ها،مورخ 27 تیر 1381، مقاله ای تحت عنوان « نگاه شرق شناسان به ایران باستان » به قلم فردی نیمه دیوانه به نام آقای حسین عطایی آشتیانی به چاپ رسید که در قمستی از آن نویسنده درباره کتاب « دوازده قرن سکوت » نیز اضهار فضلی کرده بود.تمام آن مقاله را که چیزی بیش از آسمان ریسمان بافی های فردی پریشان حواس نیست، می توانید در این آدرس
http://www.dialoguecentre.org/Farsi/Magazine2/Tir/Negah(13).pdf
بخوانید که مطالعه آن برای پی بردن به میزان دانش منتقدین معلوم الحال آقای پورپیرار بسیار ضروری و جالب خواهد بود.بخوانید و سپس داوری کنید:
ادامه مطلب ...نصر حامد ابوزید، روشنفکر و قلمدار تبعید شده ی مصری، کتابی دارد به نام «معنای متن»، که نمونه ای است از ستیز زیرکانه ی پنهان با قرآن و حکایتی است از رسوخ عوامل کلیسا و کنیسه در میان روشن فکری عرب، که در جدال زیرجلی و بهانهگیرانه با اسلام و قرآن، اندک اندک، جایگزین روشنفکری ایران میشود، که مدتهاست بیخاصیت و خاموش و از گردونه خارج اند. کتاب او به مذاق بسیاری از مراکز مارکدار بین المللی خوش آمده است و خود نصر حامد ابوزید را، پس از این که در مصر تکفیر شد و از آن سرزمین گریخت، با عزت و تکریم تحویل گرفتند و با سپردن پست مهم دانشگاهی، به لیدن فرستادند، تا از کیسهی کلیسا و کنیسه پذیرایی شود. چنان که انتظار می رفت، کتاب او را سریعا به فارسی برگرداندند، ذوق کنان منتشر کردند و نسخه هایی از آن را در حوزهی قم، به آنان که باید، رساندند.
ادامه مطلب ...روزنامه شرق، طبق سنت هخامنشیان نوازی خود، این بار از قول آدمی به نام راهساز، که سرپرست گروه مرمت مجموعهی تختجمشید معرفی کرده، ادعایی میآورد، که برای صنایع برق و نفت و گاز و پتروشیمی و دنیای جادوگری و علم کیمیا و شیمی و شامورتی و شعبدهبازی بسیار هیجانانگیز است:
ادامه مطلب ...آقای رافائل. به صراحت اقدام سرکردگان یهود در اجیر کردن قبیله ی خونریز کورش، از اعماق درههای ماوراء قفقاز، برای نجات اسرا و اموال بنیاسراییل مانده در بابل را، یک «چاره اندیشی» خردمندانه و ناگزیر دانسته ام و گفتهام که اگر خود یهودی بودم و در آن زمان میزیستم، بی شک با این سرمایه گذاری قومی رابیها و برگزیدگان یهود همراهی میکردم.
ادامه مطلب ...تلویزیون ایران یک نظر خواهی خیابانی در موضوع « یارانه» ترتیب داده بود. پرسشگر از عابری سئوال کرد: «شما میدانید یارانه چیست»؟ و هنگامی که پاسخ منفی شنید، گفت: «منظورم سوبسید است». عابر نفس راحتی کشید و گفت: «هان، بله میدانم».
ادامه مطلب ...با راهنمایی دوستی به وبلاگی با این آدرس سر زدم. http://noqte.com/blogs/view.php?code=12 درد دلهای او را در زیر میخوانید. من چنین پیام هایی را به طور مرتب دریافت میکنم، از میان تمام طیف های قومی و فرهنگی: گیلک و لر و یزدی و ترک و خراسانی و خوزی و از همه بیشتر شیرازیان و یا به اصطلاح فارسیان و از استاد دانشگاه تا جوانکی که در ساوه سوهان کار است و آن دیگری که در خراسان درس میخواند. این پیام ها میگویند دوران دروغ به سرآمده و میگویند که اشتیاق و ترصد دریافت حقیقت در باب هستی و هویت و تاریخ ملی، دم افزون است. اینک در میان بسیاری از اندیشمندان این سرزمین، به خصوص پس از انتشار سه کتاب اخیر، در موضوع اشکانیان و ساسانیان، خشم و خروشی مقدس نسبت به سازندگان جعل و دروغ، که تاکنون کاشفان حقیقت، شمایل گردان پیشینهی ایرانیان و صاحب عناوینی چون مورخ و ایران شناس شمرده میشدند، در حال اوج گرفتن است و تا دور ریختن تمام دست نوشته و دستکاریهای آنان درباره ی تاریخ ایران ، که بیش از ۹۹ درصد تالیفات موجود ما در موضوع ایران شناسی است، راه درازی نداریم.
ادامه مطلب ...در هفته نامه فرهیختگان مورخ نهم مرداد 1380 مطلبی به قلم آقای محمد رضا قلی زاده به نام «مافیای تاریخ ایران نگاری» در نقد کتاب های آقای پورپیرار به چاپ رسید که از مدتی قبل سایت آذرگشنسب هم اقدام به نصب آن در یکی از صفحات خود کرد.در همان زمان آقای پورپیرار پاسخی بر آن نقد نوشت و برای فرهیختگان ارسال نمود که البته هرگز به چاپ نرسید.در این جا پاسخ آقای پورپیرار به آن نقد را بدون هیچ کم و کاستی می خوانید:
گونه ای «روش» در نقد کتاب!!!
به راستی که،به قول آقای قلی زاده،هر کاری و شاید هم «نقد» کتاب «روش» خود را لازم دارد.آقای قلی زاده،که گفت و گو از تاریخ ایران باستان را،به یک رشته از دانسته ها و دانش ها و از جمله تخصص در زبان های کهن موکول می دانند،معلوم نیست که با چه بضاعتی،آن هم به عنوان «ناقد»،خود را نخود این آش کرده اند.
ادامه مطلب ...هنر گل جمله بگفتی عیبش نیز بگو!
یکی از جالبترین (شاید هم جالبترین) کتابهایی که تا به حال مطالعه کرده ام کتاب مسلسل «تأملی در بنیان تاریخ ایران» نوشته ناصر پورپیرار است. خواندن این کتابها برای من یک عیب داشت و آن اینکه سطح توقع مرا از مطالعه یک کتاب بالا برد. بعد از خواندن کتابهای پورپیرار کمتر کتابی است که میل مطالعه را در من برانگیزد. خوبی کتابهای پورپیرار این است که هر جلد جدید آن از جلد قبلی پخته تر، دقیق تر و موشکافانه تر است. البته از آنجایی که او پیغمبر و امام معصوم نیست، ممکن است در کتابهایش اشکالاتی وجود داشته باشد که خوبیهای کتاب او آنها را تحت الشعاع خود قرار می دهند.
بالاترین درسی که از کتابهای او می توان گرفت درس دقت است. آدم در می ماند که او چگونه به کشف مطالبی رسیده است که تا به حال کسی توجهی به آنها نکرده است. یا او خیلی دقیق و هوشمند است و یا ما خیلی سر به هوا، حواس پرت٬ خوش باور و بی دقتیم . به نظر من جمع این دو گزینه درست است. بگذریم.
ادامه مطلب ...یادداشت اول
آقای حامد. در قرآن عظیم پیامی است که حد مسئولیت آدمی را در بیان مراتب تفکر و توجه تعیین میکند، آن جا که میفرماید: فماذا بعد الحق الا ضلال. هرگز هشداری از این قویتر و قاطع تر برای پیروان حق نبوده است که می گوید گامی دورتر از حق، گمراهی است و مابین ضلال و بیان حق فضای خالی بینامی قرار نمیدهد. قرآن پیروی از حق را نشانهی تقوی میداند، آن را به تعلقات قومی و دینی و غیره محدود نمی کند و وصیت و توصیه به حق را از علائم رستگاری می شمارد.
ادامه مطلب ...همین روزها با خبر شدم که «خبرگزاری جامعه ی جوانان ایرانی» در تاریخ هشتم آذر ماه ۸۳ با آقایی به نام «لیمایی»، که با مشارکت عدهای، جزوه ای به نام «۱۲ قرن شکوه»، به عنوان نقد بر کتاب نخست من منتشر کرده، مصاحبهای داشته است. کار این مراکز «خبردهی» و «خبرسازی» و «خبرگزاری»، مثل اغلب عملیات فرهنگیجاری، بسیار خنده دار شده است. مثلا این یکی بدون کمترین کوششی برای اشاعه و ارائهی اصل نظریهای، خود را موظف دیده است که به اصطلاح نقد بر آن را منتشر کند!!!
ادامه مطلب ...دعوای مخرب و بی سرانجام « پان » ها - یادداشتی درباره تغییر نام خلیج فارس
نزدیک به چند دهه ای می شود که با اوج گیری ناسیونالیسم عربی از عهد جمال عبدالناصر، دعوایی مجعول و بی محتوا بر سر تغییر نام خلیج فارس به خلیج عربی میان ناسیونالیست های عرب و ایرانی، و بالطبع تا حدی در میان برخی از مردم این سرزمین ها در گرفته است که هراز گاهی با یک بهانه تازه تجدید می شود و موجی از عصبانیت سطحی و فاقد بنیان منطقی را در میان روشنفکران ایران و کشور های عربی بر می انگیزد.
ادامه مطلب ...خیلی جای تأسف است که در برابر جنایات فجیع و گسترده ای که در فلوجه توسط آمریکاییها صورت گرفت کوچکترین صدایی از آقای سیستانی به عنوان اعتراض بلند نشد.
با وجود سکوت بیجای آقای سیستانی و همکاری عبدالعزیز حکیم با دست نشاندگان آمریکا و جبهه گیری برخی علما در برابر مقاومت مقتدا صدر من به برخی از اهل سنت حق می دهم که حرفهای زرقاوی را باور کنند و شیعیان را متحد آمریکا بدانند.
توجه: یادداشت بالا در ابتدا لحن تندی داشت که بخاطر گل روی یکی از دوستان آن را تلطیف کردم.(۲۴ آذر ۱۳۸۳)
+ نوشته شده در چهارشنبه، 27 آبان، 1383 ساعت 22:47 توسط حامد
چند ماه پیش، شجاع الدین شفا، سخنگوی دربار پهلوی، طراح جشنهای 2500 ساله، فراماسونر یهودی الاصل و اسلام ستیز معروف، در جلسه باستانگراهای مخالف اسلام در دانشگاه سوربن فرانسه با ذوق زدگی به مخاطبانش مژده داده بود که «اخیراَ با همت دوستانم در وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی(!!!) از انتشار کتابی که بر علیه باستانگرایی نوشته شده جلوگیری کردیم»!!!
منظور او، کتاب «ساسانیان» نوشته ناصر پورپیرار بود.
این چه وضعی است؟ کتابی که در تطهیر هویدای آدم کشِ فراماسونِ بهاییِ هم جنس بازِ حلقه به گوش شاه نوکر اسرائیل نوشته شده باید با مجوز وزارت ارشاد در تیراژ بالا منتشر شود، کتابهای ابراهیم نبوی که محتوی موهن ترین مطالب علیه امام خمینی و انقلاب اسلامی و بالاترین تعریفها و تمجیدها از رضاشاه پهلوی است (مثل کتاب در خشت خام) با مجوز وزارت ارشاد چاپ می شود، ترجمه ترانه های خواننده های لختی آمریکا(مثل جنیفر لوپز) با مجوز وزارت ارشاد چاپ می شود، ترانه های گروههای شیطان پرست غربی با مجوز وزارت ارشاد چاپ می شود(کتابهای نشر مس)، کتابهای صادق هدایت که بعضی از آنها حاوی علنی ترین فحاشیها علیه حضرت رسول(ص) و دین مبین اسلام است به راحتی چاپ و به فروش می رسد، اما کتابهایی که دروغهای شاخدار باستان پرستان مخالف اسلام را افشا می کنند باید جلوی انتشارشان گرفته شود. دست پورپیرار درد نکند که کتابهایش را در خارج منتشر کرد! نمی شود که دزدها رها باشند و پای شحنه گان بسته!
حالا امروز، 26 آبان، برادران نیروی انتظامی زحمت کشیده اند و لطف نظام را در حق بزرگترین مدافع اسلام (استاد ناصر پورپیرار) کامل کرده اند و ایشان را معلوم نیست با کدام دلیل بازداشت کرده اند. دفتر انتشارات تحت مدیریت ایشان (نشر کارنگ) را نیز پلمب کرده اند. دستشان درد نکند!
اما واقعاَ چه شد که کار ما به اینجا کشید؟
+ نوشته شده در سه شنبه، 26 آبان، 1383 ساعت 22:51 توسط حامد