حق و صبر

وبلاگ پشتیبانی

حق و صبر

وبلاگ پشتیبانی

یادداشت برای آقای ایزدی

آقای ایزدی. تکلیف نهایی مطالبی را که پیش می کشید، باید در یک نشست ملی هویت شناسانه تعیین کرد که هرگروه، به سبب هراس روشن فکری آن، از تعطیل دکان های پر هیاهو ولی بدون کالای شان، از برقراری آن طفره می روند و می ترسند. اینک و لااقل از سه مسیر مختلف عقلی و استدلالی و اسنادی می توان وقوع پوریم را با همان عواقبی که ترسیم می کنم، اثبات کرد. مختصر این که در پی پوریم جنبنده ای را در سراسر شرق میانه باقی نگذارده اند تا تولید مثل کند و به اصطلاح نسل و حرث بومی و قومی دنبال شود. به خواست خدا و به شرط امتداد عمر، بعدها و در رجوع به تاریخ قرون اولیه ی اسلامی و در مقدمات برآمدن صفویه، به روشنی نحوه ی ظهور اقوام و زبان ها و سنت های بومی را بیان خواهم کرد.


در حال حاضر و با اختصار بگویم به جز ترکان - که مهاجرین پس از اسلام به ایران اند و در سازمان دهی تجدید حیات تاریخی و فرهنگی ایران اسلامی چنان سهم والا و حتی مطلقی دارند، که شناسایی و ستایش زحمات آنان محتاج فضای دیگری است که عقلانیت، جای گزین تعصب های کنونی شده باشد - دیگر اقوامی که در ایران امروز با زبان و لهجه و لباس و سنت های مختلف متمرکزند، هویت و هستی ماقبل اسلام ندارند و بدون استثنا در تحولات و تغییرات ناشی از جنبش انسانی اسلام زاده شده اند. ادعاها و اداهای موجود درباره ی اجداد باستانی، و از جمله منتسب کردن کردها به مادهای بی نشان، در زمره ی خیال پردازی هایی نظیر انتساب ترکان به سومریان و یا پدر بزرگی جمشید جم برای فارسیان است!

غالبا از دوستان و دشمنانی که از میان اقوام کرد و لر و بلوچ و گیلک و مازندرانی و غیره به دفتر من می آیند، تاریخچه و پیشینه ی قومی شان را می پرسم و با سکوت و حیرت زدگی آنان مواجه می شوم. مثلا از خود شما می پرسم از چه زمان کرد شده اید و اصولا کرد به چه معناست و آیا نام شخص و مکان و حادثه و دین و مظهری است؟ بی شک این دو سئوال بی جواب است و هیچ کرد و لری نمی داند چرا و از چه زمان کرد و لر شده است، در حالی که پیشینه ی اقوام ایران کهن مانند ایلامی ها، درست با همین نام و نشان کنونی، بسیار دور می رود و با آثار و اکتشافات باستانی تایید می شود. اما نمی توان مثلا کاسه و خنجری را که از غرب ایران به دست می آید کردی نامید، زیرا در اسناد ایران کهن پیش از پوریم، کرد و لر و گیلک و غیره نداریم. به یقین نه فقط نام اقوام، بل تمامی واژه هایی که اینک بر اشیاء و اشخاص و رود و کوه و جانوران و لوازم زندگی و نباتات و معقولات و به طور کلی مسموعات گذارده ایم، واژه های اختراعی و انتخابی پس از اسلام اند، ریشه ی باستانی ندارند و از امکانات اتیمولوژیک یک زبان بومی کهن بی بهره اند. این مطلب ملموس و قابل اثبات، به تنهایی بزرگ ترین دلیل رخ داد پوریم در همان اندازه و با همان عواقبی است که ترسیم کرده ام. زیرا اگر پس از پوریم، نفسی را، به قدر دوام خانواده ای باقی گذارده بودند، پس از سیصد سال بار دیگر شهر و بازار و کوی و کارگاه تولیدی و تجارت و هنر و دین و مقبره و معبد و سنت به راه می افتاد، از دست رفته های در ماجرای پوریم دوباره باز سازی و بازگشت می کرد، بخش هایی از فرهنگ کهن زنده می ماند و به پس از اسلام منتقل می شد، چنان که اقوام بیرون از حوزه ی پوریم، مثلا ارمنیان و خوارزمی ها و سغدی ها، لااقل نام و نشان کوچکی از هستی کهن پیش از پوریم خود ارائه می دهند و بدین وسیله به مورخ مدد می رسانند که جغرافیای دقیق تری از منطقه ی اجرای نسل کشی پوریم ترسیم کند.

بنا بر این، نخستین هویت قطعی ایرانیان کنونی، پذیرش این واقعیت بی تردید است که تمام مردم شرق میانه در اسلام و با اسلام تجدید حیات کرده اند و هر سخنی درباره ی هستی ایران باستان، در فاصله ی اجرای نسل کشی پلید پوریم تا طلوع اسلام، در زمینه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، از قبیل اشکانیان و ساسانیان و زردشت و اوستا و غیره، یاوه بافی ساخت یهودیان برای ستردن رد پای جنایت بی منتهای شان در قتل عام خوف آور پوریم است و البته این مطلب نافی حقوق قومی و بومی ساکنان کنونی این مرز و بوم نیست، زیرا تحولاتی که در طول زمان برای انطباق زیستی در جغرافیای بس متنوع ایران، به صورت تغییرات و تبدیلات و تولیدات زبانی و سنتی و دینی و مذهبی صورت پذیرفته، به هیچ بهانه ای قابل ادغام و انتفا نیست، باید به استقرار و امتداد آن مدد رساند و از تعرض به آن، با هر وسیله ای جلوگیری کرد، زیرا ۱۴۰۰ سال حیات مستقل و مجزای اقوام ایرانی، از حضور بسیاری از ملت های بزرگ جهان، مثلا آمریکایی ها و روس ها، قدیم تر است و مایه ی انتظارات و اختیارات قومی را فراهم می کند. در حقیقت توجهاتی را که بدان دعوت می کنم نه به قصد نفی ضرورت رعایت استقلال فدرالی اقوام، بل در درجه ی نخست بیان اهمیت زنده ساز طلوع اسلام در جهان و به ویژه حوزه ی پوریم زده ی پیشین است، که سایه ی دوازده قرن سکوت را بر سر داشت و دیگر تذکر ضرورت رها ساختن خود از داستان های یهود ساخته ی رستم دستان و سام نریمان و فریدون فرخ سرشت و این گونه اباطیل کودکانه است که گویی از عمق تاریخ ما را به رویارویی با یکدیگر فرا خوانده اند!

اما در مورد قرآن و پوریم پرسیده اید. اشاره کنم که قرآن یک سند آشکارا و در اصول مخالف یهودیان است و چندان به آسیب رسانی و تعرض های آن ها اشاره دارد، که در مواردی به صراحت مومنین را از آمیزش معمول با آن ها نیز نهی می کند. این گونه مطالب در قرآن عظیم بیش از آن است که بتوان حاصل برخوردهای صدر اسلام دانست و بیش تر صورتی از یک پیش آگهی دارد که از شناخت الهی نسبت به پیشینه ی شرارت های معهود یهودیان خبر می دهد. من بسیاری از منهیات در قرآن مبین و از جمله نهی ربا و قمار و شراب خواری و فال گیری و دوری از مراکز وقت گذرانی و توجه به سرگرمی های خر رنگ کن و احمق فریب را، که پیوسته و هم اکنون نیز مشرب و آبشخور و ممر اصلی درآمد یهودیان است، مبارزه ی بنیانی پیامبر والا مقام با شگردهای استیلای پنهان و آشکار و انسداد رشته های حیات اقتصادی یهودیان می بینم و در نظر بیاورید که دوازده قرن غیبت انسانی در منطقه ی ما، ذهنیات و زمینه ای باقی نگذارده بود که در آن باره به پیامبر بزرگوار سئوالی دهند. با این همه آیات ۹۳ تا ۱۰۰ سوره ی مبارکه ی کهف درباره ذوالقرنین و حتی خود داستان اصحاب کهف را می توان یک تصویر پوریمی تشخیص داد، به خصوص که ماجرای سد بندی اسکندر بر مسیر بازگشت خزران، به عنوان نشانه ای آشکار، قابل ارائه است.

آقای ایزدی. تا زمان خود، به همین مختصر قناعت کنید و گرچه این گونه پاسخ های نسبتا سر و دست شکسته، که مستندات اش را ضمیمه ندارد و می تواند دست مایه ی بی دانشان و عوام فریبان قرار گیرد، باز هم دشمنان تازه تری را برای من خواهد تراشید، اما چه باک، باید چنان و چندان صریح بود که چون سیلی، آثار و نشئه ی مخدری را که مورخان یهود در صد سال اخیر، به صورت داستان های تاریخ ایران باستان در ذهن ها تزریق کرده اند، از سر ما بپراند.

به اثبات نو ساخت بودن تواریخ هرودوت باز گردم. برقرار باشید.

+ نوشته شده توسط ناصر پورپیرار در جمعه بیست و هشتم بهمن 1384 و ساعت 0:41

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد