هنگامی که تاریخ و هویت ساکنان سرزمینی بازیچهی مشتی جاعل برخاسته از دانشگاههای کلیسایی و کنیسهای اروپا شده باشد، و زمانی که تاریخ ملت و مردمی را لشکری از یهودیان از قبیل گلد زیهر و واندنبرگ و ویستهوفر و یاکوب گریم و هرتسفلد و آستروناخ و اشتولزه و کرفتر و کوست و شاندور و اشتاین و اشپولر و اشپیگل و اشمیت و شموئیل نیبرگ و گیرشمن و غیره، با مصالحی از جعل و دروغ و افسانه سرایی ساخته باشند، لاجرم آن تاریخ و هویت تنها به کار مسخرهگوییها و دلقک بازیهایی میآید که مدتهاست از زبان این و آن میشنویم و آخرین و نخبهترین این اظهارات را چند روز پیش و باز هم در روزنامه شرق خوانده ایم، که به تریبون خیالپردازان و خواب گزاران موضوع هخامنشیان بدیل شده است.
ادامه مطلب ...دو پنج شنبهی پیش مصاحبهی تلفنی یک ساعتهای با ایستگاه تلویزیونی آشوریان در آمریکا داشتم. قرار شد که این گفت و گوی تلفنی، که مستقیما به آنتن پخش فرستاده میشد، چند هفتهای ادامه داشته باشد. در طول هفتهی گذشته میشنیدم که آن مصاحبه تاثیراتی داشته و شنوندگان و بینندگان آن برنامه را به تامل برده است. آخرین تماس من با مجری برنامه چهارشنبهی دو روز پیش بود که قرار ساعت شروع بخش دوم گفت و گو را گذاردیم. دیروز، پنج شنبه، چند ساعتی پیش از شروع برنامه، همان مجری اطلاع داد که مصاحبهی پیشین، بر ایستگاههای تلویزیونی فارسی زبان لوس آنجلسی- که شروع و میانه و پایان پیامشان تکرار «جاوید شاه» و اهانت به اسلام است و فاصله به فاصله هم، دراز کردن دستی با کاسهی گدایی- تا جایی گران آمده که با توسل به جامعهی یهودیان آمریکا، به مسئولین آن ایستگاه قطع این مصاحبه ها را، به بهانهی ظاهری «یهود ستیزانه» بودن آن گفت وگو، تکلیف کردهاند!!!
ادامه مطلب ...یادداشت برای آقای حیدری [1]
نه آقای حیدری. درست برعکس، من ذرهای آزادی و دموکراسی و پیشرفت در جهان غرب نمیبینم، زیرا که این مفاهیم عمومی است و نه موردی. نمیتوان به جان و مال و منابع و هستی مردم جهان از آمریکای جنوبی تا انتهای آسیا لطمه زد و صدمه رساند و آن گاه مثلا مطبوعات سرزمین خودی را آزاد گذارد تا انتقاد کنند و بر مبنای آن مدعی اعمال دموکراسی شد!!!
ابتلا به سرگیجه ای لاعلاج [1]
باستان پرستان پریشان احوال ایرانی و خوراک دهندگان غالبا یهود آن ها، چندی است همه جای دنیا را در جست وجوی رد پای تازه ای از هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان میکاوند. آنها که حاصل کوشش صد ساله ی خویش در پراکندن توهمات ایران باستان مقتدر را، در کمتر از ۴ سال، بر باد رفته میبینند و سه کتاب عظیم اشکانیان و ساسانیان از مجموعهی «تاملی در بنیان تاریخ ایران»، خیمهگاه تاریخی و استقرارگاه ظاهرا استوارشان را، که به همت صدها و صدها مورخ و شرق شناس دغل و ناشی و نادان، از میان تمام ملل، با میخهایی از دروغ برپا کرده بودند، به ناگهان فروریخته و برچیده میبینند و همان کتابهای با ظاهر دانشگاهی، که چون تلی بر آن ایستاده بودند، به سان خشت هایی از حماقت بر سر وکلهی آنان فروکوفته میشود. آنها به طور جمعی در منجلابی از حقه بازی، که خود فراهم کرده بودند فرو میروند و از فرط شرمساری آبروی کشیدن فریاد استمداد آخر را نیز در خود نمیبینند.
ادامه مطلب ...