حق و صبر

وبلاگ پشتیبانی

حق و صبر

وبلاگ پشتیبانی

گزارش

این گزارش عینا در چند سایت مختلف به همراه چند عکس منتشر شده است. من از این جلسه با خبر بودم ضمن این که با مطالعه‌ی همین یکی دو اثر تورج دریایی او را صاحب نظر نمی‌شناختم و یقین داشتم که حرف تازه ای در موضوع ساسانیان ندارد. بنا بر این شرکت در سخنرانی‌اش را وقت تلف کردن تلقی می‌کردم زیرا پس از مباحث و اسنادی که در موضوع جعل بودن اصلی‌ترین کتیبه های ساسانی و نیز نادرست بودن دانسته های پیشین در موضوع هخامنشیان و اشکانیان در سه کتاب اخیرم منتشر کرده‌ام، هرنوع گفت و گویی با هرکسی را در این موضوعات، که مبتنی بر تکرار همان موهومات و اباطیل پیشین و بدون توجه به داده های نوین باشد، بی‌هوده می‌دانم.

ادامه مطلب ...

علی البدل علیل

این جا و آن جا می‌گویند که کسانی مشغول نظریه پردازی‌های جدید درباره‌ی تاریخ شرق میانه‌اند و با ناخنک زدن بی‌اختیار و خجالتی به داده‌های مجموعه‌ی «تاملی در بنیان تاریخ ایران» ناگهان و به صورتی استحاله شده، به ستایش تمدن شرق میانه، نگاه تازه به قوم کهن عرب، ستیز با نظریه آریا محور و جدال با باستان‌پرستی و مفاخرات قلابی ایرانیگری مشغول‌اند. تشخیص دوستان این است که این گروه، نوع دوم موج سواران‌اند که قصد تسخیر خزنده‌ی عرصه‌ی نظریه پردازی در موضوع تاریخ شرق میانه را به صورتی دارند که مثلاْ با گشودن جبهه‌ا‌‌ی جدید، تاملات بنیانی کنونی را تضعیف کنند و با تزسیم خط میانه، تمایلات هر دو سو را در درون خود ببلعند. دوستان این مطلب را ستیزه جویی نوین و ماموریتی می شناسند که دانشگاه‌های کلیسا و کنیسه‌ای به گروهی واگذارده‌اند تا مانع شیار زدن و بذرپاشی نوین عرصه‌ی تاریخ شرق میانه شوند، که رفته رفته کار تسطیح اولیه‌ی زمین آن تمام می‌شود.

ادامه مطلب ...

پورپیرار آب به خوابگه مورچگان ریخت! - مقاله آقای پیمان بهراد

« نام مرد شایسته بلند خواهد شد،حتی اگر همه گربادها نیز علیه وی متحد گردند!»
سلمان ساوجی
« زیرا کتابی است که خلفا بر آن فرمانروائی ندارند و آن کتاب ذهن مردم است.»
لئونید سالاویف

یک تکرار، مقاله آقای پیمان بهراد:

ادامه مطلب ...

پاسخ اقای ناصر پورپیرار به سوالات دوستان

پاسخ ۱

آقای مرزبان، در حال حاضر، تاریخ نگاری باستان پرستانه در ایران، پس از نمایش این همه جعل و دروغ و حقه بازی و فریب در عرصه‌ی اسناد آن، دیگر نظریه‌ی تاریخی محسوب نمی‌شود و هنگامی که معلوم شده هرگز سلسله‌ای با نام اشکانیان و ساسانیان بر ایران مسلط نبوده و می‌دانیم و اطمینان داریم که عمده‌ترین مستندات این دو دوران جعل مطلق و محض است، پس اعتبار بخشیدن به داده های پیشین در این باره، معتبر دانستن دروغ و اوباشگری تاریخی و گریز از هستی شناسی واقعی بومیان ایران است.

ادامه مطلب ...

پاسخ کوتاه [5]

مهمل گویی های خنده آور و در عین حال تاسف آور جناب بابایادگار را خواندم.در پاسخ پیشین صلاح دیدم که چیزی از اعتبار کلام ایشان باقی بگذارم اما با افاضات بعدی ایشان ترجیح دادم که راه پیشین را ادامه دهم.اما برای این بار بازخوانی گزیده هایی از پاسخ ایشان و آن هم فقط برای انبساط خاطر و تفریح خوانندگان کاملا کافی است:

ادامه مطلب ...

یادداشت برای علی

پیش تر هم نوشته بودم که یافتن کم ترین اشاره ای به نام «پارس» در ایران و شرق میانه، با مفهوم جغرافیایی و یا قومی، پیش از نقر این نام در کتیبه ی بیستون نامیسر است. حتی ‌کورش در گل‌نبشته‌ی بابلی اش، خود را پارسی معرفی نمی کند و نامی از ماد و عیلام و پارس و به طور کلی سرزمین ایران نمی آورد و اشاره ی او به انشان، با عنوان زادگاه و سرزمین اجدادی اش، اشاره به مکانی در سواحل شمالی دریای سیاه است که هنوز هم به همین نام وجود دارد.

از نظر زمان تاریخی، داریوش نخستین عنوان پارسی را، دربند ۶۸ کتیبه ی بیستون، در معرفی همدستان و همراهان اش در ماجرای آن کودتای معروف او علیه کمبوجیه و بردیا به کار می برد و می نویسد: «این ها هستند مردان وفاداری که همراه من بودند، زمانی که گئوماته ی مغ، که خود را بردیا می خواند، کشتم: ویدفرنه ی پارسی، هوتانه‌ی پارسی، گئوبرووه‌ی پارسی، ویدرنه‌ی پارسی، بغبوخشه‌ی پارسی، اردومنیش پارسی».

ادامه مطلب ...