حق و صبر

وبلاگ پشتیبانی

حق و صبر

وبلاگ پشتیبانی

یادداشت برای حامد

خداوند در قرآن موسی را به رسالت ستیزه با سه نام مشخص برمی انگیزاند: فرعون، قارون و هامان. به گمان من این نام های قرآنی سمبل اند و به صورت اشاره به سه گروه اجتماعی درآمده اند که هر یک با ابزارهای خود، برابر عدل و انصاف و مسالمت می ایستند: فرعون به عنوان نماینده ی طغیان سیاسی -  نظامی، قارون گنج پرداز، به مثابه‌ی نماینده ی طغیان اقتصادی و هامان به صورت سمبل طغیان فرهنگی. زیرا هامان از فرعون دستور می گیرد تا برجی بلند بسازد و به صورت عینی خالی بودن آسمان را از حضور خداوند اثبات کند.

ادامه مطلب ...

یادداشت برای آقای ۲۲

به گمانم بحث های شما با آقای امیر و هرکس دیگر درباره ی نام عربستان و خوزستان بی حاصل است، چرا که نمی توان مبنا و معنای لغت عرب را، حتی در صحرای نجد دریافت و تعیین قدمت و قضیه ی عرب، تاکنون نامیسر و غیرممکن بوده است، چه رسد به درک درست و عالمانه برای پیشینه ی لغت و قوم عرب در خوزستان کنونی. چرا که هرچند حضور قومی با تظاهرات و زبان و لباس عربی در خوزستان کنونی، غیر قابل انکار و تردید است، اما تعیین این که هستی و هویت امروزین آنان تاثیر گرفته از حضور انبوه تر و اصالت دار تر اعراب در پس طلوع اسلام در منطقه است و یا این که خوزی های حاضر را باید دنباله ای از قوم اولیه و اصلی عرب بدانیم، که مستقیما از صحرای نجد کوچیده اند، ناممکن می نماید.

ادامه مطلب ...

صدام حسین از زاویه ای دیگر

سلسله حملات دول سرمایه داری غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا به افغانستان و سپس به عراق،به بهانه مبارزه با تروریسم و بر چیدن حکومت های استبدادی، تحولات جدیدی را در تاریخ جهان و منطقه خاور میانه رقم زد و از آن مهم تر و قابل تامل تر تحلیل های رسمی متعدد و یک جانبه ای را درباره ی علل آن اقدامات و چرایی سقوط حکومت عراق پدید آورد .

تقریبا تمامی تحلیل ها و اظهار نظر های روشنفکران و صاحب نظران ایرانی در داخل و خارج از کشور مبتنی بر این محور اصلی است که حکومت صدام حسین نظا م استبدادی متکی بر اقتدار نظامی محض و سرکوب و شکنجه آزادی خواهان بوده است و به همین سبب در یک فرآیند تدریجی درونی و تاریخی به سوی فروپاشی و سقوط پیش رفت .

ادامه مطلب ...

یادداشت برای حامد و اشاره به مطلبی مهم

کار انفرادی و و قت گیر و کمر شکن آماده سازی قسمت دوم ساسانیان، برای ارسال به وزارت ارشاد، فراغت وبلاگ نویسی را باقی نگذارده است. مطلبی در این باب مهیا کرده ام که در شاهنامه ی فردوسی دین زردشتی و کتاب اوستا رسمیت ندارد و شناخته شده نیست. این موضوع که بسیار روشنگر و سخت تعجب برانگیز است شاید در جای خود بتواند به مسئله ی ساختگی و جدید بودن موضوع دین زردشتی کمک موثر کند، اما نصب آن به فرصتی دیگر موکول می شود. مطلب نسبتا مفصل دیگری هم در باب لغت عرب و الاعراب در قرآن عظیم دارم که ارائه ی آن نیز گمان نمی کنم زودتر از اواخر هفته ی آینده میسر باشد.

ادامه مطلب ...

یادداشت برای آقای علی

آقای علی من بارها نوشته ام که تا پیش از داریوش هیچ قوم و جغرافیایی با نام «فارس» در محدوده ای که اینک ایران می نامیم، نبوده است. حتی در همین تفسیرهای پر از بلاهت کنونی، پارس پرستان خود می گویند که قوم شان در حوالی همان ۲۵۰۰ سال پیش به ایران سرازیر شده اند، بی این که بتوانند خط سیر این عبور را معلوم کنند. عده ای این مثلا فارس ها را از خراسان، گروهی از هند و برخی نیز از ماوراء قفقاز صادر می کنند!

ادامه مطلب ...

یادداشت برای آقای محمد رضا 1 , 2 , 3

ایلام 1

    یادداشت برای آقای محمد رضا 1

آقای محمد رضا من پیش تر بارها تذکر داده ام که تمدن آرام و پیشرفته و بسیار گسترده ی ایلام، یکی از ۱۵مرکز تجمع و تمدن ایران بود که هخامنشیان و به طور عمده  به زمان داریوش با خشونت و وحشیگری و قتل عام سراسری برچیده اند.

ادامه مطلب ...

تداوم تخریب در حوزه فرهنگ از سوی مراکز به اصطلاح فرهنگی

 تد اوم تخریب در حوزه فرهنگ از سوی مراکز به ا صطلاح فرهنگی
با نگاهی به عملکرد « مرکز بین ا لمللی گفت و گوی تمدن ها »

ما جرای گفت و گوی تمد ن ها در دوران بعد از ا نقلاب با نو آوری ها ی تبلیغا تی پس از دوم خرداد شروع شد . با آغا ز ریا ست جمهوری سید محمد خا تمی شعا ر های تا زه ای همچون جا معه مد نی ‎‎‏، اصلاحات و گفت و گوی تمدن ها وارد ادبیات سیاسی روز گردید و به دنبال آن بحث و صحبت بر سر نوع و محتوای این شعار ها در مطبوعات و به خصوص نشریات روشنفکرانه دوم خردادی نیز آغازیدن گرفت و تا آن جا که به موضوع گفت و گوی تمدن ها مربوط می شود چندین هزار صفحه (1) کاغذ در توضیح و تبیین و تفسیر این فکر در داخل کشور سیاه شد ه و مطا لب سطحی و شعاری توام با اعتراض های غیر محققانه متعددی در نقد تز بر خورد تمدن های ساموئل هانتینگتون در صفحات نشریات به چاپ رسیدند که همگی در یک ویژگی مشترک بودند: « خاتمی زده گی » .

ادامه مطلب ...