حق و صبر

وبلاگ پشتیبانی

حق و صبر

وبلاگ پشتیبانی

سلام و یادداشت برای آقای داروک.

به عیان می بینم که برابر بیان خودتان در پیام پیش، نکات اصلی مجموعه ی «تاملی در بنیان تاریخ ایران» حتی از سوی آنان که انتظار می رفت، و از جمله خود شما، درست درک نشده است. در آن مجموعه کوشیده ام به بازخوانی و بازرسی اسناد ایران شناسی دعوت کنم که در سده ی اخیر موجب و موجد باورهای نادرست بسیاری در موضوع شناخت هویت و هستی بومی و ملی و منطقه ای ایرانیان شده است.خواسته ام توجه دهم که داستان هخامنشیان را با تکیه و توسل به اسناد خوانده نشده ای، چون تورات، می توان به گونه ای باز گویی کرد که با سرنوشت تاریخی اقوام کهن این منطقه نیز  منطبق تر باشد. به دنبال آن به اشکانیان و اسناد جعلی قرون نخست اسلامی پرداختم که گمان من بر این است که لااقل در بحث اشکانیان، نادرستی داده های کنونی مسلم شده است.

اینک سئوال نخستین من آقای داروک این است: آنان که قادرند یک امپراتوری ۵۰۰ ساله ی قلابی و فرضی را، به نام امپراتوری اشکانیان، در تصورات تاریخی ما جای دهند ، شاهنامه و الفهرست بسازند و چنان که بالاخره در بحث از ساسانیان برای همه مسلم خواهد شد، در فاصله ی ۵۰ سال، از میانه تا اواخر قرن نوزدهم، سنگ های مراکز تاریخی منطقه ی فارس را از کتیبه های نوساز به خط پهلوی پرکنند و من به شما تصویر موقعیت این کتیبه نویسان ساسانی را، در صورت انتشار کتاب های ساسانیان ام عرضه خواهم کرد، و ده ها و بل صدها جعل آشکار دیگر مرتکب می شوند، آیا این مجموعه ی توانا، از ساخت دو سطر مطلب از قول سالنامه های نبونئید عاجز می ماند؟ آن هم در حالی که هنوز تصویر این سالنامه ی نبونئید و یا حتی متن آن را منتشر نکرده اند و درست مانند نقل هایی که از زبان و ذهن مورخین کهن یونان و رم درباره ی مسائل ایران باستان می آورند، چیزی جز ایجاد شبهه نیست.

اگر اجازه دادند که کتاب های ساسانیان من منتشر شود، به خصوص در بحث از گل نبشته ی کورش خواهید خواند که چه گونه با جسارت تمام و با فرض این که در سرزمین ما لابد صاحب خردی نخواهد بود که پرده از کارشان برکشد، انبوه داده های دست کاری شده و سراپا مجعول و نادرستی را از زبان کورش به باور ما تلقین کرده اند. آقای داروک آنان که برابر کتاب های ساسانیان من ایستاده اند و قسم خورده اند که به هر بهایی مانع انتشار آن ها خواهند شد، از اهمیت محتوای این کتاب ها نیک با خبرند، زیرا نسخه ی ارسالی من برای بررسی را خوانده اند و از اثر انتشار آن باخبرند. حالا در این واویلا شما از «سلوک» دم می زنید که در مقوله ی ارائه ی نظر نو، به پشیزی نمی ارزد و محلی از اعراب ندارد، زیرا این جا کسی به خواستگاری دیگری نمی رود که گرفتار رعایت رفتار و گفتار خود باشد. این یک ستیز تمام عیار فرهنگی است. من نظریات ام را درست با همان زبانی که موثر می دانم بیان می کنم و قصد و غرض نخستین ام از گزینش این لحن، دقیقا تبر زدن بر بت های پوسیده و سمبل هایی از بی سوادی محض است که اینک کباده کش مراکز ایران شناسی و غیره هستند چنان که آنان نیز پاسخ آن را با همان هتاکی هایی می دهند که از زبان استادان بزرگ ایران شناس در آن نشست مرکز گفت و گوی تمدن ها شنیدید و خواندید و حالا هم از زبان یک نوچه ی آنان می شنوید که بر خود نام داریوش کیانی گذارده است. برای من عجیب است که شما اندکی از این درس سلوک را به آنان آموزش نمی دهید و حتی توقع دارید که فحاشی ها و لوس بازی های شان را در کادر مخصوصی در وبلاگ ام دست نخورده بگذارم !!!! برقرار باشید.

+ نوشته شده در یکشنبه، 14 دى، 1382 ساعت 21:14 توسط ناصر پورپیرار

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد