حق و صبر

وبلاگ پشتیبانی

حق و صبر

وبلاگ پشتیبانی

آب و آشوب در لانه ی حشرات ایران شناس! 1

آب و آشوب سراپای لانه ی حشرات ایران شناسی بین المللی را فراگرفته، غوغای مضحکی برپا شده و هر یک از انگل های شرق شناس، که در وجه عمده در چوب پوسیده ی مراکز یهودی تکثیر شده اند، ذلیلانه می کوشند تخم پوکی را که به زحمت در سده ی اخیر از مقعد خود و اسلاف شان بیرون داده اند، به نوعی حفاظت کنند.

مشتی دروغ گوی جاعل یاوه باف که قرنی بود مشتریان معصوم خود را با پیش بینی ها و پیش فرض هایی جادوگرانه در موضوع تاریخ ایران باستان، که تلقین اورشلیم برای محو رد آثار ضد تمدنی نسل کشی وسیع و پلید پوریم بود، سرگرم می کردند، اینک که باطل السحر داده های آنان، به صورت مجموعه کتاب های «تاملی در بنیان تاریخ ایران» به بازار آمده، در مغاره ی موزه ی بریتانیا، که مرکز تولید و داد و ستد اسناد جاعلانه درباره ی شرق میانه است، گرد هم آمده اند تا اوراد تازه ای برای بقای خود بسرایند، سرطان لاعلاج نهضت باز اندیشی تاریخی در شرق میانه را دوا کنند و مرگ محتوم مکتب و تعطیل ناندانی گروهی خود را دو سه روزی دیگر به عقب اندازند.

من غالبا نام آوران بین المللی عرصه ی تالیفات تاریخی و مهره های درشت باستان شناسی و اسلام شناسی در شرق میانه و تمام مراکز تحریک و تغذیه ی آنان، یعنی کرسی های ایران و شرق شناسی لانه کرده در طویله هایی به نام دانشگاه های غربی را، با پلید ترین خطاب ها خوانده ام و القابی را شایسته ی آنان دانسته ام که ملازم جاعلان و دشمنان فرهنگ و عوام فریبان و معرکه گیران است. برپا شدن نمایشات روحوضی ایران شناسی بین المللی در ایام اخیر و در تدارکات و بزک ها و گریم های گوناگون، کاملا معلوم می کند که آنان حتی از عناوین پیشین نیز تهی ترند و در حد اکثر ناتوانی، پی در پی نشانه هایی بروز می دهند که بر نسل در راه و خبرگان کنونی مسلم می کند که ایران شناسی موجود جز محفلی از بی مایگان مطلق نیست که در برابر کم ترین اشاره ی انتقادی تنها توانسته اند به معلق بازی بوزینه سان بپردازند و شکلک هایی از خود بسازند، که حتی سرگرم کننده نیز نیست.

این روزها می توانیم علائم فرمان بری و مستخدمی و بازیگری برای اورشلیم را ، نزد عالی مقام ترین چهره های ایران شناسی جهان و پادوهای حقیر محلی آنان، به عیان ببینیم که افشای نخستین آدم کشی وسیع جهان، در ماجرای پلید پوریم، در سومین قسمت بررسی کتاب های ساسانی من، آنان را سراسیمه و سرگردان کرده، و به طور جمعی به حمایت و عنایت به مرکز پیدایی خود، یعنی کنیسه واداشته است. کافی است به سرفصل های جدیدی نگاه کنیم که کتاب کثیف ایران شناسی بین المللی می گشاید و هریک علیلانه ترین صورت مواجهه با مداخل قدرتمند مسائلی است که در مباحث و مداخل «پیشینه های ناراستی» در قسمت های مختلف ساسانیان از مجموعه ی «تاملی در بنیان تاریخ ایران» عرضه شده است.

۱. در قسمت اول ساسانیان با قدرت تمام اثبات شد که تخت جمشید جز تصرفاتی غاصبانه در یک مجموعه ی زیگوراتی و معابد ایلامی نیست که هخامنشیان با دست کاری در یک محوطه ی کهن ایرانیان، کوشیده اند تا چند سرپناه از نظر بومی احمقانه و مسخره ی سنگی را در یک محوطه ی کوهستانی غیرقابل سکونت بالا برند و نشان دادم که ضعف مفرط آنان، که ناشی از مقاومت سراسری مردم ممتاز شرق میانه بود، ادامه ی معمار سازانه ی آن ابنیه ی مضحک را ناتمام گذارد و نیز با ده ها دلیل اسنادی و تصویری معلوم کردم که شرق شناسان حقه باز و دغل، در اوائل تسلط رضا شاه مقوایی، با دست های باز و بدون هیچ نظارت و کنترلی، یکصد و پنجاه هزار متر مربع از بقایای ابنیه ی ایلامی را، که تنها در تخت جمشید موجود بود، برای تنقیه ی امپراتوری قلابی هخامنشی به تاریخ شرق میانه، جنایت کارانه نابود کرده اند. اینک ایران شناسی مفلوج بین المللی در برابر آن همه مباحث بیدارگر تنها به این اطوارهای رو حوضی دل خوش کرده است که یک تخت جمشید تمام شده را به وسیله ی ابزارهای دیجیتالی در کامپیوترها بسازد!!!

«ساخته شدن دومین فیلم مستند بلند از تخت جمشید با استفاده از هنر بازسازی دیجیتالی نشانه ای از بازشناسی اهمیت این بنا و همزمان علاقه به کابرد فنون جدید کامپیوتری برای زنده کردن آثار تاریخی است. در کمتر از یک سال از معرفی و پخش فیلم شکوه تخت جمشید، فیلم دیگری در باره این بنای ویران اما هنوز باشکوه دنیای باستان به دنیای تصویر معرفی می شود. فیلم که بسادگی پرسپولیس نامیده می شود کاری از تلویزیون آرته، تلویزیون دولتی مشترک آلمان و فرانسه است. برخلاف فیلم شکوه تخت جمشید ساخته فرزین رضائیان، پرسپولیس اثری است با مولفان مختلف. کورش افهمی می گوید او و همکار آلمانی اش ولفگانگ گمبکه چهار سال پیش پروژه ای را برای بازسازی مجازی تمام تخت جمشید شروع کردند. دو سال بعد نتیجه نخستین کارهای گرافیکی خود را روی اینترنت در معرض عموم نهادند. در این زمان گوتز بالونیه از تلویزیون آرته که مستندی در باره تخت جمشید را در دست داشت از طریق اینترنت با آنها آشنا می شود و سرانجام آنها را برای همکاری دعوت می کند. نتیجه کار در فیلمی به مدت 60 دقیقه در کنفرانس جهان هخامنشی در موزه بریتانیا به نمایش درآمد. فیلمی خوش ساخت و خوش نما که 12 دقیقه بازسازی دیجیتالی تخت جمشید در آن کار افهمی - گمبکه است».

این نقل از سایت بی بی سی حکایتی بی نیاز از شرح است، روشن فکران خودی و غریبه، به دنبال آثار این تغار شکسته، در حالی که بر زانو نشسته اند، زمین پر ماست سطح کنیسه و کلیساها را می لیسند وبرای تجدید حیات یک جنازه ی بوگرفته، با نام نادرست و وصله پینه ای «امپراتوری هخامنشیان»، که این روزها مظلومانه «امپراتوری فراموش شده» می نامند و از هارت و پورت های قدیم در همین باره زیرلبی توبه کرده اند، درست مثل سازندگان کارتن برای سرگرمی کودکان، نقاشی های تخت جمشیدی می سازند!!! به راستی که درماندگی ایران شناسی بین المللی و نان خوران حواشی آن، در برابر داده های نوین مجموعه ی «تاملی در بنیان تاریخ ایران» رقت بار و دل سوزی آور است. (ادامه دارد) 

+ نوشته شده توسط ناصر پورپیرار در چهارشنبه سیزدهم مهر 1384 و ساعت 23:34

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد