ابتلا به سرگیجه ای لاعلاج [1]
باستان پرستان پریشان احوال ایرانی و خوراک دهندگان غالبا یهود آن ها، چندی است همه جای دنیا را در جست وجوی رد پای تازه ای از هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان میکاوند. آنها که حاصل کوشش صد ساله ی خویش در پراکندن توهمات ایران باستان مقتدر را، در کمتر از ۴ سال، بر باد رفته میبینند و سه کتاب عظیم اشکانیان و ساسانیان از مجموعهی «تاملی در بنیان تاریخ ایران»، خیمهگاه تاریخی و استقرارگاه ظاهرا استوارشان را، که به همت صدها و صدها مورخ و شرق شناس دغل و ناشی و نادان، از میان تمام ملل، با میخهایی از دروغ برپا کرده بودند، به ناگهان فروریخته و برچیده میبینند و همان کتابهای با ظاهر دانشگاهی، که چون تلی بر آن ایستاده بودند، به سان خشت هایی از حماقت بر سر وکلهی آنان فروکوفته میشود. آنها به طور جمعی در منجلابی از حقه بازی، که خود فراهم کرده بودند فرو میروند و از فرط شرمساری آبروی کشیدن فریاد استمداد آخر را نیز در خود نمیبینند.
ادامه مطلب ...این گزارش عینا در چند سایت مختلف به همراه چند عکس منتشر شده است. من از این جلسه با خبر بودم ضمن این که با مطالعهی همین یکی دو اثر تورج دریایی او را صاحب نظر نمیشناختم و یقین داشتم که حرف تازه ای در موضوع ساسانیان ندارد. بنا بر این شرکت در سخنرانیاش را وقت تلف کردن تلقی میکردم زیرا پس از مباحث و اسنادی که در موضوع جعل بودن اصلیترین کتیبه های ساسانی و نیز نادرست بودن دانسته های پیشین در موضوع هخامنشیان و اشکانیان در سه کتاب اخیرم منتشر کردهام، هرنوع گفت و گویی با هرکسی را در این موضوعات، که مبتنی بر تکرار همان موهومات و اباطیل پیشین و بدون توجه به داده های نوین باشد، بیهوده میدانم.
ادامه مطلب ...این جا و آن جا میگویند که کسانی مشغول نظریه پردازیهای جدید دربارهی تاریخ شرق میانهاند و با ناخنک زدن بیاختیار و خجالتی به دادههای مجموعهی «تاملی در بنیان تاریخ ایران» ناگهان و به صورتی استحاله شده، به ستایش تمدن شرق میانه، نگاه تازه به قوم کهن عرب، ستیز با نظریه آریا محور و جدال با باستانپرستی و مفاخرات قلابی ایرانیگری مشغولاند. تشخیص دوستان این است که این گروه، نوع دوم موج سواراناند که قصد تسخیر خزندهی عرصهی نظریه پردازی در موضوع تاریخ شرق میانه را به صورتی دارند که مثلاْ با گشودن جبههای جدید، تاملات بنیانی کنونی را تضعیف کنند و با تزسیم خط میانه، تمایلات هر دو سو را در درون خود ببلعند. دوستان این مطلب را ستیزه جویی نوین و ماموریتی می شناسند که دانشگاههای کلیسا و کنیسهای به گروهی واگذاردهاند تا مانع شیار زدن و بذرپاشی نوین عرصهی تاریخ شرق میانه شوند، که رفته رفته کار تسطیح اولیهی زمین آن تمام میشود.
ادامه مطلب ...« نام مرد شایسته بلند خواهد شد،حتی اگر همه گربادها نیز علیه وی متحد گردند!»
سلمان ساوجی
« زیرا کتابی است که خلفا بر آن فرمانروائی ندارند و آن کتاب ذهن مردم است.»
لئونید سالاویف
یک تکرار، مقاله آقای پیمان بهراد:
پاسخ ۱
آقای مرزبان، در حال حاضر، تاریخ نگاری باستان پرستانه در ایران، پس از نمایش این همه جعل و دروغ و حقه بازی و فریب در عرصهی اسناد آن، دیگر نظریهی تاریخی محسوب نمیشود و هنگامی که معلوم شده هرگز سلسلهای با نام اشکانیان و ساسانیان بر ایران مسلط نبوده و میدانیم و اطمینان داریم که عمدهترین مستندات این دو دوران جعل مطلق و محض است، پس اعتبار بخشیدن به داده های پیشین در این باره، معتبر دانستن دروغ و اوباشگری تاریخی و گریز از هستی شناسی واقعی بومیان ایران است.
ادامه مطلب ...مهمل گویی های خنده آور و در عین حال تاسف آور جناب بابایادگار را خواندم.در پاسخ پیشین صلاح دیدم که چیزی از اعتبار کلام ایشان باقی بگذارم اما با افاضات بعدی ایشان ترجیح دادم که راه پیشین را ادامه دهم.اما برای این بار بازخوانی گزیده هایی از پاسخ ایشان و آن هم فقط برای انبساط خاطر و تفریح خوانندگان کاملا کافی است:
ادامه مطلب ...پیش تر هم نوشته بودم که یافتن کم ترین اشاره ای به نام «پارس» در ایران و شرق میانه، با مفهوم جغرافیایی و یا قومی، پیش از نقر این نام در کتیبه ی بیستون نامیسر است. حتی کورش در گلنبشتهی بابلی اش، خود را پارسی معرفی نمی کند و نامی از ماد و عیلام و پارس و به طور کلی سرزمین ایران نمی آورد و اشاره ی او به انشان، با عنوان زادگاه و سرزمین اجدادی اش، اشاره به مکانی در سواحل شمالی دریای سیاه است که هنوز هم به همین نام وجود دارد.
از نظر زمان تاریخی، داریوش نخستین عنوان پارسی را، دربند ۶۸ کتیبه ی بیستون، در معرفی همدستان و همراهان اش در ماجرای آن کودتای معروف او علیه کمبوجیه و بردیا به کار می برد و می نویسد: «این ها هستند مردان وفاداری که همراه من بودند، زمانی که گئوماته ی مغ، که خود را بردیا می خواند، کشتم: ویدفرنه ی پارسی، هوتانهی پارسی، گئوبرووهی پارسی، ویدرنهی پارسی، بغبوخشهی پارسی، اردومنیش پارسی».
ادامه مطلب ...برای پی بردن به معنا و محتوای نام گذاری دوازده قرن سکوت بر دوران میان ظهور هخامنشیان تا ظهور اسلام دو راه بسیار ساده ، موثر و آسان وجود دارد؛ راه نخست رجوع به موزه هاست. همه می توانند از این پس ، هنگام دیدار از موزه هایی که آثارایرانی را نگه می دارند ، د رسرتاسر ایران و جهان ، مقایسه ای صورت دهند میان کمیت و کیفیت آثار مربوط به دوران پیش از هخامنشیان و آثار مربوط به دوران پس از ظهور هخامنشیان تا پایان ساسانیان ، و سپس آثار مربوط به دوران اسلامی ، تا ببینند تمام موزه های ایران و جهان از اشیاء و آثار تمدن های ایران پیش از هخامنشیان و ایران پس از اسلام مملو هستند و از اشیاء و آثار مربوط به دوران بعد از هخامنشیان تا پایان ساسانیان تهی!!!
ادامه مطلب ...مقدمه:من از بی سوادی روشنفکری درمانده کنونی ایران یک تصوری داشتم اما هیچ گاه وسعت و پهنای آن را تا این حد تصور نمی کردم.ظهور آقای پورپیرار به عنوان مورخ در صحنه تاریخ نویسی ایران،در کنار پیامدهای گوناگون،یک آزمایش تاریخی دوران ساز برای روشنفکر نماهای ایران بود تا میزان توانایی علمی و تعهد ملی و فرهنگی آنان در این آزمایش محک چندباره خورده و آشکارتر شود.پس از گذشت چند سال همه دیدیم که اینان از این آزمایس چگونه بیرون آمدند.با نگاه عمیق به نحوه وررود نویسندگان وبلاگ ذوالقرنین و به خصوص شخص بابایادگار به گفت و گو درباره میزان صحت باورهای پیشین،تازه فهمیدم اقای پورپیرار در طی این چند سال از دست این دانشمندان چه ها دیده و کشیده است و تازه این حرف ایشان که بسیار مشتاق برخورد با یک منتقد سخت گیر و فهیم هستم،واقعا برایم معنا پیدا کرد.
ادامه مطلب ...هر بار که به یکی از مجلدات کتب تاملی در بنیان تاریخ ایران رجوع
می کنم، ناگزیر می شوم در برابر عظمت اندیشه،قدرت تعمق،نیروی بیان،
شجاعت گفتار،تعهد کم نظیر و نثر درخشان نویسنده سر تعظیم فرود آورم.
آن وقت زباله های درمانده جهل پرستی چون متینی و کیانی و نوری زاده و ...
به قی کردن هزار باره مجعولات به ظاهر علمی سرسپردگان زر و زوز و تزویر و
سرودن منظومه های کارنامه ننگین ناصر پورپیرار مشغول اند. از هم اکنون روزی را می بینم که فرزندان و نوادگان این گوسالگان و عقب ماندگان از رسالت انسانی، ملی و علمی، برای زدودن ننگ میراث پدران قرون وسطایی خویش، در صدد تغییر نام خانوادگی خود برآمده اند!
مقدمه ای بر زرتشت شناسی (*):
ادامه مطلب ...« آن کسی که برای رسیدن به حقیقت تلاش کند،اگر به نتیجه صحیح نرسد یک ثواب و اگر به نتیجه صحیح برسد دو ثواب کرده است » غزالی
« آنان که نادانی را بپرستند،به تاریکی کور کننده ای گرفتار می شوند و آنان که به آن چه می دانند راضی هستند،در تاریکی بیشتر ی فرو خواهند رفت » اوپانیشاد
( تشکر از بابا یادگار برای آموزش معنای علمی بودن)
در غیاب استادان و محققان و صاحب نظران داخلی و خارجی ، و به خصوص آنها که ساختمان قلابی تاریخ ایران باستان را در طول یکی دو قرن اخیربالا برده اند ، وظیفه و افتخار نجات فرهنگ و تمدن ایران از دست وطن فروشان !! بر عهده برخی آماتور های احساساتی قرار گرفته است و همه آنها مدتی است به متخصصان تاریخ و زبان شناسی و ... درباره ایران باستان تبدیل شده اند.باز خدا را شکر که از قبل طرح نظریات استاد پورپیرار گروهی به خواندن تاریخ سوق داده شده و حداقل با اطلاعات کنونی تا حدودی آشنا شده اند.
گپ عصرانه
امروز صدام، در مراسمی که آن را صحنه ای از تآتر کثیف غربی خواند، تفهیم اتهام شد و در حالی که دستان اش در زنجیر غرب بود، با حمله ی صریحی که به بوش و سران دول غربی کرد و آن ها را جنایت کاران جنگی و متجاوز به حقوق مسلمین و اشغالگر سرزمین عراق خواند، خود را تا حد یک سیاستمدار شجاع و مقاوم در شرق میانه بالا کشید.
ادامه مطلب ...به قول دوستی چارلز دیکنز در یکی از آثارش فریاد زده است : " دنیا پر از احمق شده ! "
( و البته همه می دانیم که دنیا همیشه پر از احمق بوده !! )
و باز به قول همان دوست، برتولت برشت می گوید : " آنها که حقیقت را نمی دانند،جاهل اند،اماآنها که حقیقت را می دانند ولی آن را انکار می کنند،تبهکارند. "
برای دکتر زمانی و آقای کاوه :
به راستی سر و کله زدن با آماتور های دانشمند که نه الفبای علم را می دانند و نه بدیهیات تاریخی را،و تنها به اشکال تراشی ها ی لجبازانه و تمسخر و فحاشی و تهمت و جعل و تحریف و حرف در دهان دیگران گذاشتن دلخوش اند،کار بسیار خسته کننده و عبثی است.زیرا ظاهرا این آماتورهای دانشمند با هیچ دلیل و منطقی نمی خواهند و نمی توانند متوجه اصل موضوع گفت و گو شوند و دوباره و هزار باره به دنبال اشکال تراشی برای رد منطق و استدلال ارائه شده می روند و اسم این را می گذارند نقد ! و بعدهم دعوت می کنند برای تبادل نظر !!
ادامه مطلب ...( این مطلب در پاسخ به نظر آقای کاوه آهنگر و دکتر زمانی راجب نظر من در وبلاگ ذوالقرنین با آدرس par30.persianblog.com نوشته شده است . اصل یادداشت من این بود : سرانجام وبلاگ منتقدان آقای پورپیرار با تاکید بر ایران دوستی شروع به کار کرد. ویژگی اصلی تمام منتقدان آقای پورپیرار تاکید بسیار بر وطن دوستی است تا به طور ضمنی بر باد دهندگان تاریخ دروغین ایران و مفاخرات آلوده به نژاد پرستی و ... را غیر ایرانی و حتی دشمن ایران معرفی کنند.
ادامه مطلب ...به دنبال انتشار قسمت نخست کتاب ساسانیان و پس از تخریب ارزش تاریخی بنای موسوم به تخت جمشید و اثبات دخالت مخرب ایران شناسان در نابود کردن مانده های دیرین بومیان ایران پیش از هخامنشیان، بقایای ایران شناسی داخلی و خارجی، کف بر لب و دیوانه وار به تحرک درآمده اند و ادامه ی انتشار این مجموعه را با بی آبرویی کامل دانشگاه های اروپایی و کرسی های باستان شناسی و شرق شناسی برابر گرفته اند.
ادامه مطلب ...